جدول جو
جدول جو

معنی ترحیب نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

ترحیب نمودن
(گُ دَ)
گرم پرسیدن. برخورد خوش نمودن: دمنه بدید که شیر در تقریب گاو... ترحیب می نماید. (کلیله ودمنه). شتر به ترحیبی تمام نمود. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
ترغیب نمودن. حریص گردانیدن. آزمند نمودن. در شغف انداختن: و چون سال عمر به هفت رسید مرا بر خواندن علم طب تحریص نمودند. (کلیله و دمنه). رجوع به تحریص شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
عجیب جلوه کردن. شگفت به نظر آمدن. غریب آمدن:
مینماید عکس می در رنگ روی مهوشت
همچو برگ ارغوان بر صفحۀ نسرین غریب.
حافظ.
رجوع به غریب آمدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تادیب نمودن
تصویر تادیب نمودن
سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب نمودن
تصویر غریب نمودن
عجیب جلوه کردن، شگفت بنظر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار